یکی از اسنادی که به ما کمک می کند تا نسبت به امول بعد از مرگ خود تصمیم بگیریم و یا اینکه فردی را مامور به انجام اموری از قبیل اختصاص بخشی از اموال در راه مصارف عام المنفعه نماییم، وصیت نامه است. از جهت شکل تنظیم باید گفت وصیت نامه به صورت رسمی، از آمار پرونده های قضایی می کاهد زیرا درصد بالایی از پرونده های موجود در محاکم، مربوط به دعواهایی از قبیل ارث یا عدم پذیرش وصیت نامه عادی متوفی یا وصیت نامه ناقص است. در حقیقت، در وصیت نامه رسمی، نیازی به گذراندن مراحل دست و پاگیر و طولانی قضایی و اداری وجود ندارد.
تعریف و انواع وصیت
وصیت عمل حقوقی است که به موجب آن وصیت کننده (موصی) به طور مستقیم یا بواسطه دیگری در اموال یا حقوق خود برای بعد از مرگ تصرف می کند. در همین جا لازم است اشاره شود عناصر وصیت عبارتند از:
1- موصی: یعنی وصیّت کننده، 2- موصی له: کسی که از وصیّت استفاده می کند،3- موصی به: چیزی که به عنوان وصیّت پرداخت می شود،4- وصی: کسی که به وصیّت عمل می کند.
همین حالا در «وصیت ساز» عضو شوید و وصیت نامه خود را آنلاین و رایگان تنظیم کنید. برای شروع اینجا کلیک کنید.
بدیهی است موصی به کسی گفته می شود که اقدام به وصیّت تملیکی یا عهدی می کند و داشتن اهلیت که شامل بلوغ، عقل، اختیار، رشد، افلاس و ورشکستگی و مستی و بیهوشی است، شرط شده است. منظور از موصی له کسی است که به وسیله وصیّت تملیکی مالی به او واگذار می شود. موصی له نیز باید واجد دو شرط باشد تا وصیّت صحیح و نافذ باشد؛ یکی موجود بودن در هنگام وصیّت و دوم اهلیت تملک داشتن. موصی به عبارت از مالی است که مورد وصیّت قرار می گیرد و آن ممکن است عین باشد یا منفعت و یا حق، کلی باشد یا شخصی و امثال اینها. وصی در لغت به معنای سرپرست شرعی و عامل به وصیّت است.
البته وصیت می تواند چهره های گوناگونی داشته باشد و لذا ممکن است وصیت کننده مالی را به کسی ببخشد و یا دیگری را از پرداخت دین و بدهی معاف کند و یا در امور خیریه مانند رسیدگی به امور ایتام سفارشی داشته باشد. بر اساس قانون مدنی وصیت به دو قسم تقسیم می گردد که ذیلاً به توصیف آنها پرداخته می شود.
وصیت تملیکی
گاهی شخصی مال یا منفعتی از مال خویش را در وصیتنامه خود برای دیگری وصیت می کند، که به این نوع وصیت تملیکی می گویند. در واقع، این نوع وصیت عمل حقوقی مجانی یا باصطلاح حقوقی غیر معوض است که اموال شخص متوفی پس از فوتش، به تملّک دیگری در می آید. لیکن در هر صورت این تملیک با قبول وصیت شونده در پی فوت وصیت کننده تحقق می یابد، گرچه در وصیت بر افراد نامحدود و غیر محصور قبول آنها شرط نیست.
نکته حایز اهمیت اینکه؛ قبول موصی له قبل از فوت موصی موثر نیست، زیرا موصی می تواند از وصیت خود منصرف شود. لیکن چنانچه موصی له وصیت را بعد از فوت موصی قبول کند و موضوع وصیت را قبض (تصرف) کند، دیگر نمی تواند وصیت را رد کند و بعبارت دیگر، تمّلک موضوع وصیت تحقق می یابد.
وصیت عهدی
گاهی شخص وصیت کننده از شخصی می خواهد تا عملی را برایش انجام دهد مثلاً وصیت می کند که بعد از مرگش بعضی از اموالش را وقف کند یا بدهی های وی را پرداخت کند این نوع وصیت در اصطلاح حقوق وصیت عهدی خوانده می شود.
کسی که مجری انجام وصیت قرار می گیرد در زمان زنده بودن وصیت کننده می تواند با این وصیت مخالفت کند و نپذیرد اما پس از مرگ وی، مجری باید به انجام آنچه که موضوع وصیت متوفی بوده عمل کند. به طور مثال ممکن است شخصی از وصی بخواهد یکصد میلیون به فلانی و خانه اش را به همسرش و یک حج نیابتی برای وی انجام دهند. بدیهی است این امکان وجود دارد که در زمان حیات موصی بلحاظ موانعی مانند خطر جانی نسبت به سفر حج مخالفت شود، لیکن بدون تردید بعد از فوت وی، باید پس از رفع مانع به موضوع وصیت عمل شود.
شرایط صحت وصیت
از جهت شرایط صحت وصیت نامه به دو دسته ذیل تقسیم می شود:
1) وصیت کتبی- کتبی بودن مطالب مندرج در وصیت نامه از اهمیت خاصی برخوردار است. زیرا از آنجاییکه آخرین نوشته (وصیت کننده) به عنوان آخرین اراده وی تلقی می شود، لهذا جهت اطمینان خاطر موصی له (کسیکه بنفع او وصیت شده) ضمن اینکه قانونگذار اختیار هرگونه تغییری را داده، به همین جهت از نظر قانونی وصیت شفاهی قابلیت استناد ندارد.
2) وصیت شفاهی: این نوع وصیت به آن دسته ای اطلاق می شود که در موارد اضطراری مانند جنگ و زلزله نمی توان تشریفات نوشتن وصیت نامه را رعایت کرد، و بدین جهت در حضور دو شاهد به طور شفاهی بعمل می آید، مشروط بر اینکه یکی از شاهدان مفاد وصیت نامه را با تاریخ روز، ماه و سال تنظیم کند و به امضای حاضران برساند.
البته اگر وصیت کننده تا زمان عادی شدن شرایط در قید حیات باشد، باید وصیت نامه ی خویش را با تشریفات صحیح قانونی تنظیم کند. بنابراین ممکن است شخصی شفاهاً وصیت کند و ورّاث هم به وصیت او عمل کنند، لیکن چنانچه بین آنها اختلافی وجود داشته باشد، برای اثبات آن در دادگاه با مشکل روبرو خواهند شد.
نا گفته نماند که موصی می تواند در هر شرایطی از وصیت خود برگردد و وصیت دومی بعد از وصیت اول خود صادر کند. در این صورت وصیت دوم مورد پذیرش است و به اجرا درمی آید.
شرایط طرفین وصیت
الف) شرایط موصی: وصیت کننده باید دارای پنج شرط باشد که عبارتند از: 1- بلوغ 2- عقل 3- اختیار 4- رشد 5- عدم خودکشی. به عبارت دیگر، وصیت کننده باید اهلیت داشته و مجاز به تصرف در اموال خود باشد. لذا وصیت کودک، فرد دیوانه، مست و کسی که مجبور شده باشد و نیز محجوری که از تصرف در اموالش ممنوع است، صحیح نیست.
ب شرایط وصی: وصی یا به عبارتی شخص اجرا کننده وصیت باید بالغ، مسلمان و قابل اطمینان باشد. بنابراین، وصیت به نابالغ، دیوانه و کافر صحیح نیست. ضمناً همین که وصی مورد اعتماد باشد، کافی است گرچه احتیاط آن است که عادل باشد.
از جمله شرایط دیگر اینکه، اگر وصی وصیت را بپذیرد و تا زمان مرگ وصیت کننده آن را رد نکند یا اگر رد کرد، به اطلاع او نرساند، اجرای وصیت بر وی واجب است. لیکن اگر وصی پس از مرگ وصیت کننده از وصیت اطلاع یابد، حق رد آن را ندارد و باید آن را اجرا کند.
اقسام وصیت نامه
گاهی پیش می آید که شخص وصیت کننده، گفته های خود خطاب به ورثه را بر ورقه ای از کاغذ با دست خط خودش می نویسد و از چند معتمد محل نیز می خواهد تا زیر آن را امضا کنند که به آن وصیت نامه عادی می گویند. البته اگر ورثه صحت و درستی آن را تایید کنند، معمولاً در مراجع رسمی پذیرفته می شود.
لیکن از لحاظ اصولی نوشتن وصیت نامه به سه طریق ریر انجام می شود:
الف) وصیت نامه خودنوشت
وصیت نامه خودنوشت به خط وصیت کننده است و دارای تاریخ به روز، ماه و سال به همراه امضای وصیت کننده است. لازم بذکر است به لحاظ پنهان نگاه داشتن وصیت نامه و نیز به جهت تن ندادن به هزینه های محضر، برخی این نوع وصیت را ترجیح می دهند. در حالی که ممکن است به دلیل نداشتن اطلاعات حقوقی و در اثر اشتباهات قانونی، موارد خلاف مقررات در متن وصیت نامه درج شوند.
به عنوان مثال، فردی که قصد نوشتن وصیت نامه خودنوشت را دارد و بر اساس آن، می خواهد یکی از فرزندانش را از ارث محروم کند، با نوشتن چنین وصیت نامه ای، بدون دارا بودن اطلاعات حقوقی مورد نیاز در این زمینه، تصور می کند که اموالش در زمان پس از فوت، به طریق دلخواه و مورد نظر به وراثش منتقل شده و فرزند محروم از ارث البته به تصور خودش، هیچ بهره و سهمی از این اموال نخواهد برد. لیکن باید بدانیم بر اساس ماده 843 قانون مدنی: وصیت به زیاده بر ثلث ترکه، نافذ نیست؛ مگر به اجازه وراث و اگر بعضی از ورثه اجازه دهد، فقط نسبت به سهم او نافذ است.
با این توصیف، افراد تنها می توانند تا میزان یک سوم از اموال خود را وصیت کنند و در صورت وصیت بر بیش از آن، نیاز به تایید وتنفیذ ورّاث می باشد. بر این اساس، دو سوم باقیمانده اموال، طبق قانون ارث بین وراث تقسیم می شود؛ زیرا کسی نمی تواند در وصیت نامه خود، وراث خود را از ارث محروم کند مگر اینکه در زمان حیات، تکلیف اموال خود را مشخص کرده باشد.
ب) وصیتنامه سرّی
وصیت نامه سرّی، وصیتی است که توسط موصی امضاء و لاک مهر می شود و در اداره ثبت محل اقامت او یا محل دیگری که در آیین نامه وزارت دادگستری معین شده است، به امانت گذارده می شود. بنابراین چنین مواردی مخلوطی از وصیتنامه رسمی و خود نوشت است. لیکن برخلاف وصیت خودنوشت به خط هرکسی می تواند باشد اما به طور مسلّم باید به امضای شخص وصیت کننده برسد و طبق قانون باید به اداره ثبت محل اقامت وصیت کننده یا در مکانی که آیین نامه مذکور تعیین کرده تحویل داده شود. البته طبق قوانین امور حسبی، شخص بی سواد نمی تواند وصیتنامه ی سرّی تنظیم کند.
ج) وصیت نامه رسمی
بهترین نوع وصیت نامه، وصیت نامه رسمی است؛ زیرا امکان دخل و تصرف و جعل در آن وجود ندارد. به علاوه با ثبت این نوع از وصیت در دفاتر اسناد رسمی، نگرانی های ناشی از گم شدن، تحریف شدن و از بین بردن وصیت نامه از بین می رود و اراده وصیت کننده از خطرات و وقوع حوادث مصون می ماند.
وصیت نامه رسمی، سندی رسمی و لازم الاجرا به شمار می رود و مفاد آن خواه ناظر به اموال منقول باشد و خواه ناظر به اموال غیرمنقول، بدون نیاز به حکم دادگاه، قابل اجرا است و اسناد عادی تاب مقاومت در مقابل اسناد رسمی را ندارند. به عنوان مثال، دادگاهی که گواهی حصر وارثت را صادر می کند، به موضوع صحت اصالت سند و نیز رعایت تشریفات و سایر امور لازم درباره وصیت نامه عادی، به نحوی که در قانون امور حسبی و سایر قوانین مقرر شده است، وارد نشده و رسیدگی نمی کند و فقط مراتب ارایه وصیت مزبور را در گواهی حصر وراثت ذکر می کند و چنانچه از حیث ثلث و مازاد بر آن اختلافی وجود نداشته نباشد، وصیت نامه بدون هیچ گونه منعی قابل اجرا خواهد بود.
موضوع وصیت نامه
موردی که به آن وصیت می شود باید دارای شرایط ذیل باشد:
1- جایز باشد. 2- دارای منفعت حلال باشد. 3- از ملک شخص وصیت کننده باشد یعنی وصیت کننده باید مالک آن چیزی باشد که وصیت می کند. بنابراین اگر فردی نسبت به اموال دیگران وصیت کند، صحیح نیست، اگرچه مالک آنها نیز اجازه بدهد. 4- آنچه وصیت می شود باید قابلیت نقل و انتقال و معامله داشته باشد، لهذا طبق این قاعده نمی توان اموال عمومی و موقوفه را مورد وصیت قرار داد. 5- مالی را که در آینده به وجود می آید می توان وصیت نمود مثلاً سود سپرده ای را که در آینده پرداخت می شود، وصیت کرد. 6- در زمان اجرای وصیت، باید توجه داشت بعضی از واجبات مانند حج واجب و بدهکاری موصی همچون خمس و زکات، باید از اصل مال پرداخت شود. 7- هنگام تنظیم وصیت نامه، وصیت کننده نمی تواند ورّاث را از همه ارث محروم کند یا تمام اموال خود را به یک نفر ببخشد و یا یک یا چند نفر از وراث خود را از ارث محروم کند و الا وصیت نامه وی فقط تا ثلث اموالش صحیح و نافذ است. بنابراین وصیت متوفی تنها تا میزان یک سوم اموال نافذ بوده و اگر متوفی بیشتر از یک سوم اموالش را وصیت کرده باشد، در آن صورت، اجرای وصیت نیاز به اجازه ورّاث دارد.
سوالات متداول
پرسش: یکی از مسایلی که ممکن است بعد از فوت شخصی پیش آید این است که، ورّاث وصیت نامه خودنوشت را انکار می کنند، در اینصورت چه باید کرد؟
پاسخ: برای رسیدگی به این ادعا باید به دادگاه حقوقی مراجعه و رسیدگی به آن باید با تشریفات صورت گیرد.
پرسش: در پاره ای موارد مشاهده شده که اشخاص نمی توانند دیون و طلب های خویش را در زمان حیات خود پرداخت یا مطالبه کنند یا تمایل به انجام کاری داشته اند که قسمتی از آن را در زمان حیات انجام داده اند و بخشی از آن با فوت آنها ناتمام مانده است، در اینخصوص ورّاث با چه تکلیفی مواجه اند؟
پاسخ: در این ارتباط ماده 868 قانون مدنی مقرر می دارد: مالکیت ورثه نسبت به ترکه متوفی مستقر نمی شود، مگر پس از ادای حقوق و دیونی که به ترکه میت تعلق گرفته. لهذا از آنحاییکه وراّث، قایم مقام متوفی در امور مالی او هستند و بنابراین حق تصرف فوری در ترکه را ندارند، بلکه در ابتدا مسیولیت اداره و نگهداری ترکه و پرداخت دیون متوفی و انجام تکالیف قانونی دیگری را به عهده دارند که بعد از انجام این تشریفات، آنگاه نوبت به تقسیم ترکه بین ورثه می رسد.
پرسش: انجام چه تعهداتی از ترکه متوفی الزامی است؟
پاسخ: این تعهدات عبارتند از:
1- مهمترین وظیفه پرداخت هزینه کفن و دفن خود متوفی به اندازه متعارف است.
2- اگر فردی یا افرادی از متوفی طلب داشته و در ازای این طلب از وی، وثیقه یا حق رهنی گرفته باشند، با فوت بدهکار می توانند بدهی خود را از محل وثیقه یا رهن وصول کرده و از این جهت بر همه بستانکاران و طلبکاران دارای حق تقدم هستند.
3- پرداخت حقوق و دستمزد افراد در خدمت متوفی است، حقوق خدمه خانه برای مدت سال آخر قبل از فوت، حقوق خدمتگزاران بنگاه متوفی برای مدت شش ماه قبل از فوت و دستمزد کارگرانی که روزانه یا هفتگی مزد می گیرند برای مدت سه ماه قبل از فوت جزو دیون فوری است که باید از اموال متوفی پرداخت شود.
4- طلب اشخاصی است که مال آنها به عنوان ولایت یا قیمومت تحت اداره متوفی بوده نسبت به میزانی که متوفی از جهت ولایت یا قیمومت مدیون شده است. این نوع طلب در صورتی دارای حق تقدم خواهد بود که مرگ در دوره قیمومت یا ولایت یا در ظرف یک سال بعد از آن واقع شده باشد.
5- متعاقباً نوبت به طلب پزشک و دارو فروش و مطالباتی که به مصرف مداوای متوفی و خانواده اش در ظرف سال قبل از فوت رسیده است، می رسد و بعد از آن اگر متوفی مرد باشد، نوبت به پرداخت نفقه و مهریه همسرش می رسد.
6- سپس نوبت به بستانکاران عادی می رسد تا طلب آنها از محل ترکه متوفی پرداخت شود و با پرداخت این قسمت، دیگر ما ترک متوفی صاف شده و بدهی بر گردن او نیست.
7- النهایه، نوبت به اجرای وصیت متوفی می رسد و اگر چیزی از اموال متوفی باقی مانده باشد، آنگاه براساس سهم الارث، بین ورثه تقسیم می شود.
پرسش: اگر اموال متوفی برای پرداخت همه دیون و بدهی های وی، کافی نبود، تکلیف ورثه چیست؟
پاسخ: در جواب ماده 226 قانون امور حسبی مقرر می دارد: ورثه ملزم نیستند غیر از ترکه چیزی به بستانکاران بدهند و اگر ترکه برای ادای تمام دیون کافی نباشد، ترکه مابین تمام بستانکاران به نسبت طلب آنها تقسیم می شود. بنابراین ورثه متوفی حق دارند تا یک ماه پس از فوت متوفی، ترکه را رد کنند، در اینصورت در برابر کمی یا زیادی اموال و جوابگویی آن در برابر بدهی ها مسیولیتی ندارند. اما اگر ترکه را قبول کنند یا در مدت زمان قانونی یک ماه از تاریخ فوت، آن را رد نکنند در این صورت دارای مسیولیت هایی هستند که قانون برای آنها مقرر کرده است.
پرسش: در صورت قبول ترکه میزان سهم هریک از ورّاث، چگونه تعیین می شود؟
پاسخ: در اینصورت هریک مسیول ادای تمام دیون به نسبت سهم خود خواهند بود، مگر اینکه ورّاث ثابت کنند دیون متوفی زاید بر ترکه بوده و در واقع بار اثبات این که ترکه جوابگوی بدهی ها نیست به عهده آنان قرار می گیرد و در فرضی که نتوانند این امر را ثابت کنند، باید تمام دیون را به نسبت سهم خود از اموال خودشان پرداخت کنند.
منبع: فرهنگ آنلاین [لینک]